
به گزارش تحلیل کرمانشاه ، حمیدرضا عظیمی تصریح کرد ، استان کرمانشاه،با پیشینه ای غنی از تمدن و مواجهه ای چندجانبه با تحولات تاریخ معاصر، همواره از جایگاهی راهبردی در جغرافیای سیاسی و اقتصادی ایران برخوردار بوده است. با این حال، این استان علیرغم برخورداری از ظرفیتهای قابل توجه طبیعی، انسانی و موقعیت مرزی ممتاز، با چالشهای ساختاری و موانعی روبه رو است که توسعه پایدار و همه جانبه آن را با کندی مواجه ساخته است. این مقاله با اتکا به نگاه تحلیلی و تجربیات منطقه ای، به بررسی عمده ترین موانع توسعه در استان کرمانشاه میپردازد و بر این فرض استوار است که غلبه بر این موانع مستلزم تغییر نگاه از «منطقه حاشیه ای» به «کریدور ارتباطی و اقتصادی» و اتخاذ راهبردهایی هوشمندانه، یکپارچه و مبتنی بر سرمایه گذاری هدفمند است.
مقدمه:
کرمانشاه،دروازه غرب ایران، تنها یک استان مرزی نیست؛ یک پل ارتباطی تاریخی، فرهنگی و اقتصادی است. موقعیت همجوار با عراق، که خود در حال بازسازی و نیازمند کالا، خدمات و فناوری است، فرصتی بیبدیل را پیش روی این استان قرار داده است. با این حال، تجربه میدانی در عراق و تاجیکستان نشان میدهد که صرف داشتن مرز مشترک با کشورهای نیازمند، به معنای بهره مندی خودکار از موهبت توسعه نیست. توسعه نیازمند بسترسازی داخلی، حکمرانی کارآمد و نگاهی فرامنطقه ای است. در مورد کرمانشاه، به نظر میرسد مجموعه ای از عوامل داخلی، ملی و بین المللی، مانع تحقق کامل این پتانسیل شده اند.
تحلیل موانع توسعه:
۱. موانع زیرساختی و اقتصادی:
· ضعف شبکه ارتباطی و لجستیکی: علیرغم وجود مرزهای مهمی چون پرویزخان و خسروی، سیستم حملونقل ریلی و جاده ای از ظرفیت و کارایی لازم برای تبدیل شدن به کریدور ترانزیتی بینالمللی برخوردار نیست. نبود خطوط ریلی سریع السیر و تکمیل نشدن پروژه های بزرگراهی حیاتی، زمان و هزینه مبادلات را افزایش میدهد.
· وابستگی به کشاورزی سنتی و آسیبپذیر: بخش قابل توجهی از اقتصاد استان وابسته به کشاورزی است که خود به دلیل مشکل کمآبی مزمن و تغییرات اقلیمی در سالهای اخیر با بحران مواجه شده است. عدم توسعه کشاورزی مکانیزه و صنایع تبدیلی و تکمیلی، ارزش افزوده این بخش را پایین نگه داشته و آن را در برابر شوکهای محیطی آسیبپذیر کرده است.
· عدم تنوع بخشی اقتصادی و ضعف صنعت: سرمایهگذاری در بخش صنعت، به ویژه صنایع پیشرفته و دانش بنیان، محدود است. اقتصاد استان نیازمند خلق زنجیره های ارزش جدید حول محورهای مزیتی همچون گردشگری، محصولات کشاورزی باکیفیت و موقعیت مرزی است.
· محدودیت دسترسی به سرمایه و اعتبارات: بنگاههای کوچک و متوسط محلی با دشواری در تأمین مالی و دسترسی به اعتبارات بانکی مناسب مواجه هستند که این امر مانع رشد کارآفرینی و نوآوری میشود.
۲. موانع حکمرانی و سیاستگذاری:
· نگاه امنیتی-حاشیه ای غالب: گاهی نگاه امنیتی صرف به مناطق مرزی، موجب اولویت دهی کمتر به پروژههای توسعههای بزرگ و زیرساختی میشود. لازم است نگاه به مرز، از «خط دفاعی» صرف به «کسب وکارگاه اقتصادی» و «پل ارتباطی» تغییر یابد.
· ناهماهنگی و موازی کاری دستگاهها: هماهنگی ناکافی بین نهادهای استانی، ملی و دستگاههای مرتبط با امور مرزی (مانند گمرک، وزارت امور خارجه، سازمان مناطق آزاد) میتواند موجب طولانی شدن فرآیندها و کاهش کارایی شود. ایجاد یک «ستاد هماهنگی توسعه مرزنشین» با اختیارات و بودجه کافی میتواند راهگشا باشد.
· ضعف در برندسازی و بازاریابی بینالمللی: ظرفیتهای عظیم گردشگری تاریخی و طبیعی کرمانشاه (طاقبستان، بیستون، معبد آناهیتا و…) و همچنین محصولات کشاورزی آن (انگور، ریحان، گردو و…) آنچنان که باید در بازارهای منطقه های (به ویژه عراق و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس) معرفی و عرضه نشده است.
۳. موانع انسانی و اجتماعی:
· مهاجرت نخبگان و نیروی کار ماهر: به دنبال محدودیت فرصتهای شغلی و درآمدی، شاهد خروج سرمایههای انسانی تحصیلکرده از استان هستیم که این امر چرخه معیوب توسعه نیافتگی را تشدید میکند.
· آسیبپذیری در برابر ناامنیهای منطقه ای : همجواری با منطقهای که در دهههای گذشته شاهد بیثباتی بوده، گاه بر روان سرمایهگذاران و برنامه ریزان تأثیر گذاشته است. البته تجربه نشان داده که ثبات و امنیت کنونی ایران، این مانع را تا حد زیادی کاهش داده و حتی میتواند فرصتی برای ارائه خدمات امنیتی و لجستیکی به همسایه باشد.
راهکارهای پیشنهادی:
۱.توسعه کریدورهای لجستیکی: اولویت دادن به تکمیل و بهسازی خطوط ریلی و بزرگراههای ارتباطی به سمت مرزها و مراکز اقتصادی داخلی.
۲.ایجاد «منطقه ویژه اقتصادی مرزی» یا توسعه «منطقه آزاد تجاری-صنعتی سرپل ذهاب» درکنار منطقه قصرشیرین: با محوریت ترانزیت کالا، صنایع تبدیلی کشاورزی، و خدمات گردشگری، همراه با ارائه معافیت ها و تسهیلات مالی و گمرکی جذاب.
۳.جهش در صنعت گردشگری: سرمایهگذاری در زیرساختهای اقامتی و خدماتی باکیفیت، تسهیل روادید برای گردشگران عربی و عراقی، و اجرای کمپینهای بازاریابی هدفمند در کشورهای همسایه.
۴.تحول در کشاورزی: توسعه سیستمهای آبیاری نوین، حمایت از ایجاد کشتگاههای گلخانهای، و توسعه صنایع بستهبندی، فرآوری و بازاریابی برای محصولات باغی و دامی.
۵.جذب سرمایه و فناوری: استفاده از ظرفیت دیپلماسی اقتصادی برای جلب سرمایهگذاری خارجی (به ویژه از بازرگانان ایرانی مقیم عراق و سرمایهگذاران عربی) در بخشهای دارای مزیت.
۶.توانمندسازی نیروی انسانی: ایجاد مراکز آموزش فنی و حرفه های تخصصی منطبق با نیاز بازارهای کار محلی و منطقه های (مانند خدمات لجستیکی، گردشگری، فناوری اطلاعات).
نتیجهگیری:
استان کرمانشاه در آستانه یک تحول بزرگ قرار دارد.تحقق این تحول، نه با نگاه صرفاً حمایتی و معیشتی، که با نگاه ، منطقهای و بینالمللی ممکن است. کلید طلایی توسعه کرمانشاه، تبدیل تهدیدهای پیرامونی به فرصت و تغییر نقش آن از «منطقه حاشیه ای» به «هاب رابط اقتصادی» بین ایران و میانرودان (عراق) است. این امر نیازمند عزم ملی، مدیریتی جهادی، همکاریهای بین استانی و بهرهگیری هوشمندانه از ابزارهای دیپلماسی اقتصادی برای گشودن درهای همکاری با همسایه غربی است. با چارچوبی منسجم و اجرای طرحهای کلان، کرمانشاه میتواند نه تنها کانون رشد و شکوفایی در غرب کشور باشد، که به نمادی موفق از «اقتصاد مقاومتی» مبتنی بر توسعه درونزا و برونگرا تبدیل شود.
نویسنده: حمیدرضا عظیمی (با رویکرد تحلیلی یک دیپلمات اقتصادی با تجربه فعالیت در عراق و تاجیکستان)




